دست میزنه به ظرف یه بار مصرف که کنار خیابون, گذاشتن بعد یه نگاهی میندازه به دور و برش و درشو باز میکنه. سه تا ظرف غذا. برش میداره و یه لبخند ملیح مخفی زیر ریشش نقش میبنده.- تمام است دایی شاممونم جور شد هژار...
ما را در سایت هژار دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 7hazhaar7 بازدید : 148 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:15